ورود مهاجرین با فرهنگ و آداب و رسوم متفاوت چالشهای زیادی را برای جامعه مقصد و خود مهاجرین ایجاد میکند. از جمله این چالشها میتوان به تعادلی میان به رسمیت شناختن تنوع و ساخت احساسات مشترک عضویت در جامعه، فهم روابط میان فرودستی اقتصادی و طرد فرهنگی، ترویج فهم مشترک واقعی به جای حرکتهای نمایشی در زمینه تنوع، و فراهم کردن امکان مشارکت عمومی به شکلی که عادلانه و همراه با تسامح و تساهل باشد اشاره کرد.
به همین دلیل، دولتها سیاستهای متفاوتی را در برخورد با پناهجویان به کار میگیرند. از طرفی دولتها ترجیح میدهند مهاجرین احساس تعلق به جامعه داشته باشند و در جنبههای مختلف زندگی اقتصادی و اجتماعی مشارکت عمومی داشته باشند، و همچنین احساس کنند که جامعه مقصد به تفاوتهای آنان احترام میگذارد و خدمات آنان را به رسمیت میشناسد. از طرفی دیگر، دولتها باید حواسشان به جمعیتی که از قبل در کشور ساکن هستند باشد و تعامل میان مهاجرین و جمعیت بومی را زیر نظر داشته باشد تا ساکنین احساس نکنند که شیوه زندگیشان با رسیدن مهاجرین در معرض خطر قرار گرفته است.
یکی از مسائلی که تجربه مهاجران (و بومیان) را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد انسجام اجتماعی است. هیچ تعریف دارای توافق همگانیای از انسجام اجتماعی وجود ندارد، اما طبق تعریف جین جنسون جامعهشناس کانادایی میتوان جامعهای را از نظر اجتماعی همبسته دانست که در آن همه گروهها احساس تعلق، مشارکت، شمول، به رسمیت شناخته شدن و مشروعیت داشته باشند. به طور خاص، جنسون به عناصری مانند ارزشهای مشترک و فرهنگ مدنی، نظم اجتماعی و کنترل اجتماعی، همبستگی اجتماعی و کاهش نابرابری اقتصادی، شبکههای اجتماعی و سرمایه اجتماعی، و تعلق سرزمینی و هویت اشاره میکند. تعاریف دیگری که از انسجام اجتماعی وجود دارند بر بخشهای متعددی از آن تکیه میکنند(مانند شهروندی مشترک، انسجام دموکراتیک، انسجام فرهنگی، روابط اجتماعی، وفاداری، اعتماد، تسامح و تساهل، و دیگر متغیرها).
مطالعات نشان میدهند که در مسیر پرورش انسجام اجتماعی، نکاتی وجود دارد که باید به آنها توجه شود. برای مثال، این پیشفرض که انسجام اجتماعی یک هدف مطلوب برای کل جامعه است باید مورد بررسی قرار گیرد، یا میزان کنونی همبستگی اجتماعی و اشتراک ارزشها اهمیت دارد. محتوای ارزشهایی که مشترکند نیز مهماند، زیرا ممکن است با اصول انسجام اجتماعی سازگار نباشند. در ادامه به وجوه انسجام اجتماعی که با سیاستگذاری عمومی مرتبط هستند میپردازیم.
همانطور که گفته شد، یکی از وجوه مهم انسجام اجتماعی ارزشهای مشترک و مشارکت در جامعه است. ارتباطاتی که بین اعضای جامعه شکل میگیرد (به خصوص ارتباطات اقتصادی) و فرصتهایی برای بهرهگیری از نهادهای اساسی جامعه به افزایش انسجام اجتماعی میانجامد، زیرا به مهاجرین این احساس را میدهد که از جامعه جدا نیفتادهاند. از منظر سیاستگذاری این وجه از انسجام اجتماعی در کیفیت مشارکت مدنی (و پتانسیل ناآرامی مدنی)، دسترسیپذیری زیرساختها و خدمات برای همه، و تقاضای خدمات رفاهی زمانی نابرابری وجود دارد تجلی مییابد.
یک عنصر دیگر انسجام اجتماعی توجه به موانع سیستماتیک و فردی است که مهاجران با آن روبهرو هستند و سبب میشود نتوانند احساس تعلق به جامعه میزبان بیابند. از جمله این موانع میتوان به عدم اعتبار مدارک خارجی، تبعیض قومی یا نژادی، پیشداوری در محیط کاری، عدم دسترسی به مسکن بهصرفه، و عدم دسترسی به خدمات آموزش زبان اشاره کرد.
احساس تعلق به جامعه میزبان دو جنبه ابرازی (یا ذهنی) و کارکردی دارد. در جنبه ابرازی، فرد احساس میکند هویت و فردیتش توسط جامعه میزبان پذیرفته شده است. در جنبه کارکردی، پذیرش و تعلق از طریق نقش مهاجر در نهادهای عمومی جامعه (به خصوص بازار کار) سنجیده میشود. سیاستگذاری مناسب میتواند با پذیرش مدارک خارجی مهاجران، نه تنها شرایط کاری و رفاهی آنان را بهبود ببخشد بلکه با افزایش مشروعیت نهادهای جامعه در دیدگاه مهاجران سبب افزایش مشارکت آنان میشود.
جدایی و طرد فضایی نیز از دیگر متغیرهای مرتبط با انسجام اجتماعی است که سیاستگذاری شهری مناسبی را میطلبد. گاهی اوقات مهاجران به دلیل ارتباطات خانوادگی یا قومی یا دیگر دلایل در برخی شهرها یا نقاط شهر سکونت میگزینند. این موضوع به خودی خود مشکل محسوب نمیشود و حتی میتواند سبب ایجاد شبکههای حمایتی محلی و دسترسی بیشتر به شغلهای مورد نیاز شود، اما زمانی که با فقر ترکیب میشود به طرد اجتماعی توسط جامعه میزبان میانجامد. سیاستگذار باید نیازهای چنین جوامعی را در نظر داشته باشد، به پرورش ارتباطات بیشتر میان افراد دارای تنوع قومی، دینی یا زبانی همت گمارد و در عین حال خدماتی نیز برای مهاجرانی که در این جوامع زندگی نمیکنند در نظر بگیرد.
یکی از مهمترین وجوه انسجام اجتماعی، سرمایه اجتماعی است. سرمایه اجتماعی عموما با ویژگیهای زیر تعریف میشود: وجود روابط اجتماعی (به شکل روابط بینفردی یا عضویت در سازمانها)، دسترسی به شبکههای حمایتی خاص، درگیری مدنی در حیطه عمومی، کیفیت ادراک شده روابط اجتماعی، و کیفیت ادراک شده نهادهای اجتماعی. سرمایه اجتماعی بالا با دسترسی بالاتر به شبکههای حمایتی و مشارکت مدنی بیشتر همراه است (مثلا مشارکت در نهادهای شغلی مانند اتحادیهها، نهادهای مذهبی، نهادهای فرهنگی و دیگر نهادها) که خود به رفاه فردی، ظرفیتهای دموکراتیک، کاهش میزان جرم و افزایش دستآوردهای تحصیلی میانجامد. با این حال، اگر سرمایه اجتماعی مهاجران صرفا در ارتباط با دیگر مهاجران و جامعه مهاجر باشد، ممکن است جامعه میزبان با شک و تردید به مهاجران بنگرد و به این شکل نوعی جدایی میان دو گروه به وجود آید که انسجام اجتماعی جامعه را به صورت عمومی کاهش میدهد.
در آخر، به مفهومی نزدیک به انسجام اجتماعی میپردازیم که ادغام نام دارد. مفهوم ادغام در گذر زمان معانی متفاوتی داشته که از جمله آنها میتوان به یکسانسازی، «دیگ جوشان» و پلورالیسم فرهنگی اشاره کرد. یکسانسازی به این ایده اشاره دارد هماهنگی فرهنگی از پذیرش کامل هنجارها و سبک زندگی جامعه میزبان توسط مهاجران حاصل میشود. این ایده که اکنون تا حد زیادی از رونق افتاده همچنان به شکل ضمنی در جوامعی که مهاجرانی «شبیه به خودشان» را ترجیح میدهند رواج دارد.
«دیگ جوشان» سیاستی است که به موجب آن مهاجرانی از پیشینههای متفاوت دور هم جمع شده و به شکل فعالانه در تشکیل یک جامعه جدید که از نظر فرهنگی و قومی همگن است مشارکت میکنند. از جمله کشورهایی که چنین سیاستی را به شکل گسترده اجرا میکردند آمریکای قرن 20 است.
پلورالیسم فرهنگی معتقد است همه فرهنگها انسجام و منطق درونی خود را دارند، هیچ فرهنگی به خودی خود از دیگری برتر یا بدتر نیست، و همه افراد تا حدی به فرهنگ خود وابستهاند. از دل این پیشفرضها نتایجی مانند شناخت تنوع به عنوان پدیدهای دائمی در جامعه، تاثیر متقابل گروههای مختلف بر یکدیگر، و مشارکت آنها در یک فضای ملی که در آن همه شهروندان حقوق برابر دارند و اتحاد مدنی ترقی مییابد، استخراج میشود.
منابع
Peace, R., Spoonley, P., Butcher, A., & O’Neil, D. (2005, February). Immigration and Social Cohesion: Developing an indicator framework for measuring the impact of settlement policies in New Zealand (Ministry of Social Development Working Paper 01/05).