میسوفونیا چیست؟
دنیا پر از سروصداست. این صداها برای برخی از افراد خوشایند، برای عدهای آزاردهنده و برای برخی به شدت اعصابخردکن است. شاید شما هم با شنیدن برخی از صداهای روزمره واکنش احساسی اغراقآمیزی در خودتان دیده باشید، اما به نظر نمیرسد همان صداها دیگران را آزار دهد. این وضعیتی است که در صدابیزاری اتفاق میافتد، یعنی بیزاری یا نفرت شدید از صداهای خاص! اما بیایید به شکل دقیقتر ببینیم چه اتفاقی میافتد و فرد چه علائم و احساساتی را مشاهده میکند.
اصطلاح میسوفونیا در سال ۲۰۰۰ و در تمایز با اختلال هراس از صدا (فنوفوبیک) و برای کسانی که اعصابشان با صدا تحریک میشد پیشنهاد شد. محققان معتقدند که نفرت از صدا، به خود صداها مربوط نمیشود. بلکه میتواند ناشی از خاطرات ناخوشایندی باشد که در کودکی برای فرد اتفاق افتادهاست.
این اصطلاح از دو عبارت تشکیل شده که در آن miss به معنای بیزاری یا نفرت و phonia به معنی صدا میباشد، از این روی misophonia به معنی صدا بیزاری یا نفرت از صدا است.
میسوفونیا که گاهی آن را ۴S مینامند (Syndrome Selective Sound Sensitivity یا سندروم حساسیت صدایی انتخابی یا صدابیزاری)، شرایط ناتوانکنندهای است که در آن صداهای خاص یا محرکهای بصری تکرارشونده، خشم بسیار زیاد و یا نفرت را برمیانگیزد. صدابیزاری یا میسوفونیا (Misophonia) نوعی اختلال عصبی است که در آن برخی صداها باعث واکنشهای احساسی یا فیزیولوژیکی میشوند که از نظر دیگران واکنشهای غیرمعقولی تلقی میشوند. این صداها میتوانند آرام یا بلند باشند. هر فرد به دسته خاصی از محرکها حساسیت نشان میدهد و میزان حساسیت فرد به هر کدام از محرکها متفاوت است. صدا بیزاری اصطلاحی است که شامل بیزاری از همه صداها نیست، بلکه تنها تنفر از صداهای خاصی را شامل می شود که ماشه چکان نامیده می شوند.
میسوفونیا به عنوان یک اختلال مجزا در DSM-5 یا ICD-10 طبقه بندی نشده است، اما در سال 2013 سه روانپزشک در مرکز پزشکی آکادمیک در آمستردام معیارهای تشخیصی را بر اساس بزرگترین گروه از بیماران میسوفونیا تا کنون تدوین کردند و پیشنهاد کردند که به عنوان یک اختلال روانپزشکی جداگانه طبقه بندی شود.
واکنشهای افراد میتواند از عصبانیت و اذیت شدن گرفته تا وحشت و نیاز به فرار متغیر باشد. این احساسات منفی میتواند از متوسط تا زیاد باشد و حتی به اضطراب یا عصبانیت تمام عیار تبدیل شود. همچنین احساس نیاز به ترک سریع مکان هم معمول است. فرد در مواجهه با محرکها ممکن است دچار آشفتگی، حالت تدافعی یا تهاجمی شود. اندوه روانی که مبتلایان به این اختلال احساس میکنند غیرقابل تحمل بوده و ممکن است به احساس شدید گناه، انزوا، افسردگی و حتی ایدۀ خودکشی بیانجامد.
افراد مبتلا به میسوفونیا غالباً گزارش میکنند که با صداهای دهانی، یعنی سروصدایی که شخص هنگام خوردن، آشامیدن، نفس کشیدن یا حتی جویدن ایجاد میکند تحریک میشوند. صداهای نامطلوب دیگر شامل صدای ضربه زدن به چیزی با انگشتها، یا صدای حرکت برف پاککن خودرو، جویدن آدامس، تخمه شکستن، صاف کردن گلو، هورت کشیدن، سرفه یا فین فین کردن مداوم، تایپ کردن، خر و پف کردن، صدای تقتق مداوم و یا کلیک کردن تند تند خودکار و یا صدای جابه جا کردن و کشیدن لوازم بر روی زمین و … هستند.
افرادی که به میسوفونیا مبتلا هستند معمولاً با صداهای معمولی محیط عصبانی و حتی خشمگین می شوند، مانند افرادی که گلوی خود را صاف می کنند، ناخن های خود را کوتاه می کنند، دندان های خود را مسواک می زنند، جویدن یخ خرد شده، غذا خوردن، غر زدن، نوشیدن، نفس کشیدن، بو کشیدن، صحبت کردن، عطسه کردن، خمیازه کشیدن، راه رفتن، جویدن آدامس، خندیدن، خروپف کردن، تایپ کردن روی صفحه کلید، سوت زدن یا سرفه کردن؛ گفتن صامت های خاص؛ یا صداهای تکراری.
برخی نیز تحت تأثیر محرکهای بینایی قرار میگیرند، مانند حرکات مکرر پا یا بدن، بیقراری یا حرکتی که از گوشه چشم مشاهده میکنند. این حالت را میسوکینزیا (misokinesia) به معنای نفرت از حرکت نامیده اند که ممکن است اضطراب شدید و رفتار اجتنابی ایجاد شود که می تواند منجر به کاهش اجتماعی شدن شود.
بعضی افراد مبتلا به صدابیزاری تلاش میکنند تماسشان را با محل یا افراد و موقعیتهایی که آنها را در معرض محرکها قرار میدهند محدود کنند. متأسفانه این امر همیشه ممکن نیست. در بیشتر موارد نزدیکترین افراد به فرد مبتلا، ایجادکننده بدترین محرکها (که در صدر آنها صداهای ایجاد شده از دهان قرار دارد) هستند. انتخاب آیندۀ شغلی نیز برای مبتلایان به این بیماری به دلیل محیطهای محرک محدود است. فرد مبتلا به صدابیزاری ممکن است روابط اجتماعی خود را محدود کند، تا جایی که روابط شخصیاش دچار مشکل یا حتی قطع شود. وجود محرکها در محیط کار میتواند باعث شود فرد مبتلا ساعات کاری خود را کاهش دهد یا منجر به ترک شغل شود. افراد مبتلا ممکن است از واکنشهای خود احساس گناه کنند، خودداری فرد از بیان مشکل برای خانواده و دوستان ممکن است آنها را دچار سردرگمی کند زیرا این افراد نمیتوانند بفهمند چرا فرد این احساسات منفی را نشان میدهد زیرا از نظر آنها دلیلی برای چنین واکنشهای قوی ای در این موارد وجود ندارد.
سن شروع و بروز مسیوفونیا
هم مردان و هم زنان میتوانند در هر سنی به میسوفونیا مبتلا شوند، اگرچه افراد معمولاً علائم را در اواخر کودکی یا اوایل سالهای نوجوانی نشان میدهند. شروع میسوفونیا معمولا قبل از بلوغ جنسی بوده و بین سن ۸ تا ۱۲ سالگی (در برخی منابع، 9 تا 13 سالگی) اتفاق میافتد. تحریک اولیه اغلب توسط یک عضو نزدیک خانواده صورت میگیرد و بروز آن در دختران بیشتر از پسران است.
شیوع میسوفونیا
شیوع میسوفونیا ناشناخته است، اما گروههایی از افرادی که با این عارضه شناسایی میشوند، نشان میدهند که شایعتر از آنچه قبلاً شناخته شده، است. در میان بیماران مبتلا به وزوز گوش، که در 4.5٪ از جمعیت عمومی شایع است، برخی از نظرسنجی ها شیوع آن را تا 60٪ گزارش می کنند، در حالی که شیوع این اختلال در یک مطالعه در سال 2010، 10٪ اندازه گیری شد.
علل میسوفونیا
بررسی های به عمل آمده عوامل متعدد روان شناختی و زیستی عصبی را در شکل گیری و تداوم این آسیب گزارش کرده اند. ظاهرا مولفۀ ژنتیکی در میسوفونیا وجود دارد و علت آن، اختلال در عملکرد قشر سینگولیت و اینسولا مغزی است. اغلب میتوان این مسئله را تا یک نسل قبل ردیابی کرد و دادهها در رابطه با شیوع آن در دوقلوها قابل توجه است. فرضیهای که در حال حاضر آن را بررسی میکنیم این است که میسوفونیا نوعی اختلال عصبشناختی است که در آن سیگنالهای شنیداری تکرارشونده، رفلکس جنگ یا گریز را برمیانگیزند. یک بررسی در سال 2013 از جدیدترین مطالعات عصبی و مطالعات fMRI در مورد مغز در ارتباط با این اختلال فرض میکند که ارزیابی غیرطبیعی یا ناکارآمد سیگنالهای عصبی در کورتکس سینگولیت قدامی (ACC) و کورتکس اینسولا رخ میدهد. این نواحی همچنین در سندرم تورت نقش دارند و مرکز پردازش خشم، درد و اطلاعات حسی هستند. سایر محققان موافقند که این اختلال در ساختارهای سیستم عصبی مرکزی است. حدس زده شده است که مکان آناتومیکی ممکن است مرکزی تر از مکان درگیر در هایپراکوزیس باشد.
دلیل ابتلا ناشناخته است و هنوز قطعاً مشخص نیست مشکل از کجاست. اما بهطور کلی مشکلات عصبی، روانشناسی و ژنتیک در آن نقش دارند. برخی تحقیقات نشان میدهد که میسوفونیا ژنتیکی است و بیشتر به صداهای دهانی مربوط میشود.
علائم روانی و هیجانی میسوفونیا
به نظر میرسد این اختلال طیفی از خفیف تا شدید را در بر میگیرد. ممکن است اضطراب شدید و رفتار اجتنابی ایجاد شود که می تواند منجر به کاهش اجتماعی شدن شود. افراد طیفی از پاسخهای فیزیولوژیکی و هیجانی را به همراه برخی ادراکها گزارش میکنند. اگر شخص واکنش خفیفی داشته باشد، ممکن است احساسات زیر را تجربه کند:
– پریشانی و تشویش
– احساس ناراحتی
– میل شدید به فرار
– انزجار یا چندش
اگر پاسخ شدیدتر باشد، ممکن است صدای مورد نظر باعث احساسات زیر شود:
– خشم شدید
– عصبانیت
– نفرت
– وحشت
– ترس
– پریشانی عاطفی
علائم فیزیولوژیک میسوفونیا
مبتلایان ممکن است علائم فیزیکی مانند تعریق، تنش عضلانی، تند شدن ضربان قلب و حتی تحریک جنسی ناخواسته را تجربه کنند. علاوه بر پاسخهای عاطفی، مطالعات منبع معتبر دریافتهاند که افراد مبتلا به میسوفونیا معمولاً تعدادی از واکنشهای فیزیکی را تجربه میکنند، از جمله:
– فشار در سراسر بدن، به ویژه قفسه سینه
– سفتی عضلانی
– افزایش فشار خون
– ضربان قلب تندتر
– دمای بدن افزایش می یابد
هم ابتلایی (Comorbidity) :
یک مطالعه نشان داد که 52.4 درصد از شرکت کنندگان مبتلا به میسوفونیا میتوانند به اختلال شخصیت وسواسی-اجباری (OCPD) نیز مبتلا باشند.
تشخیص افتراقی :
از آنجا که گوش شخص مبتلا سالم و شنوایی او طبیعی است، تشخیص آن میتواند برای پزشک مشکل باشد و گاهی اوقات این اختلال با اختلالات اضطرابی(زیرا گوش به زنگی افراطی و حساسیت به برخی از محرک ها در برخی از اختلالات اضطرابی وجود دارند) یا اختلال دوقطبی یا وسواس فکری-عملی اشتباه گرفته میشود.
میسوفونیا اغلب با فونوفوبیا یا هایپرآکوزیس (عدم تحمل صدا)، وزوز گوش یا دیگر اختلالات شنیداری مرتبط اشتباه گرفته میشود. تفاوت میسوفونیا با فونوفوبیا یا هایپرآکوزیس در این است که فرد مبتلا به شنیدن صداهای خاصی (و نه فرکانسهای صوتی خاصی) هرچند آرام و کوتاه حساس است، بنابراین معمولاً مبتلایان به میسوفونیا قرار گرفتن در محیطهای شلوغ و پر سر و صدا را که باعث حذف محرکها میشوند ترجیح میدهند. متخصصین مراقبتهای بهداشتی به افراد مبتلا به میسوفونیای بسیاری گفتهاند که مشکل آنها روانشناختی است و اهمیت آن را نادیده گرفتهاند، که اغلب به دلیل عدم درک و شناخت وضعیت است.
درمان:
این اختلال زندگی روزمره را تحت تأثیر قرار میدهد، اما شما میتوانید یاد بگیرید که آن را مدیریت کنید. درمان اغلب شامل رویکرد چندوجهی است که در آن ترکیبی از صدادرمانی توسط شنواییشناسان و مشاوره حمایتی که روی راهبردهای مقابلهای تأکید میکند، به کار گرفته میشود. در تلاش برای غلبه بر میسوفونیا، استراتژیهای بسیاری مانند گوشگیر، غدا خوردن در تنهایی، ژنراتور تولید نویز سفید، داروهای تجویزی، خود درمانی، هیپنوتیزم، CBT و درمانهای دیگر مورد آزمایش قرار گرفته که موفقیت بسیار کمی داشته یا اصلا موفق نبودهاند. استفاده از گوشیهای عایق صدا، گوش دادن به موسیقی یا نویز سفید برای مواجهه با محرکها معمول است. همچنین استفاده از تکنیک های آرام سازی،مراقبه و مدیتیشن می توانند برای کاهش اضطراب و افزایش حالت آرامش موثر واقع شوند. در حال حاضر تحقیقات روی روشهای درمانی مانند درمانِ شناختی رفتاری و درمان تمرین با وزوز گوش ادامه دارد.
منابع
1.”DPOAE in estimation of the function of the cochlea in tinnitus patients with normal hearing”. Auris Nasus Larynx. 37 (1): 55-60. 2010.
2.”Selective Sound Intolerance and Emotional Distress: What Every Clinician Should Hear”. Psychosomatic Medicine. American Psychosomatic Society. 70 (6): 739-40. 2008.Retrieved February 2012.
3.”Tinnitis retraining therapy for patients with tinnitus and decreased sound tolerance”. Otolaryngologic Clinics of North America. April 2003.
4.Aage R. Møller (2001). Textbook of Tinnitis, part 1. pp. 25-27. doi:10.1007/978-1-60761-145-5_4. Retrieved February 5, 2012.
5.Aage R. Moller (2006). Hearing, Second Edition: Anatomy, Physiology, and Disorders of the Auditory System. Academic Press.
6.Bruxner, G (2016). “‘Mastication rage’: a review of misophonia – an under-recognised symptom of psychiatric relevance?”. Australasian Psychiatry: Bulletin Of Royal Australian And New Zealand College Of Psychiatrists. 24 (2): 195–197.
7.Cavanna AE, Seri S (Aug 2015). “Misophonia: current perspectives”. Neuropsychiatr Dis Treat.
8.Cytowic, Richard E. (2002). Synesthesia: A Union of the Senses (2nd edition). Cambridge, Massachusetts: MIT Press. ISBN 0-262-03296-1. OCLC 49395033.
9.Day, Sean, Types of synesthesia. (2009) Types of synesthesia.accessed 18 February 2009.
10.EDELSTEIN, M., D. BRANG, and V. S. RAMACHANDRAN. “Sensory Modulation in Misophonia.” Poster. Neuroscience 2012 Conference of the Society for Neuroscience. New Orleans, LA. 15 Oct. 2012. Sensory Modulation in Misophonia: A Preliminary Examination via Galvanic Skin Response. UCLA. Web. 4 July 2013.
11.Jastreboff, P., Jastreboff, M. (July 2, 2001). “Components of decreased sound tolerance : hyperacusis, misophonia, phonophobia”. Retrieved February 5, 2012.
12.Jonathan Hazell. “Decreased Sound Tolerance: Hypersensitivity of Hearing”. Tinnitus and Hyperacusis Centre, London UK. Retrieved February 5, 2012.
13.Joyce Cohen (September 5, 2011). “When a Chomp or a Slurp is a Trigger for Outrage”. The New York Times. Retrieved February 5, 2012.
14.M. Edelstein, D. Brang, V. S. Ramachandran (2012). “Sensory modulation in misophonia” (PDF). Program No. 367.07. 2012 Neuroscience Meeting Planner. New Orleans, LA: Society for Neuroscience. p. 1042. Retrieved 27 January 2013.
15.Neal, M.; Cavanna, A. E. (2012). “P3 Selective sound sensitivity syndrome (misophonia) and Tourette syndrome”. Journal of Neurology, Neurosurgery & Psychiatry. 83 (10): e1.
16.Schröder, A.; Vulink, N.; Denys, D. (2013). Fontenelle, Leonardo (ed.). “Misophonia: Diagnostic Criteria for a New Psychiatric Disorder”.
17.Sound-Rage. A Primer of the Neurobiology and Psychology of a Little Known Anger Disorder. Chalcedony Press, 210 pgs. 2013.
18. جورابیان فکور تبریزی، شیما. صادقی، سمانه. شیخی، مسعود. امانی، امید. همبسته های روان شناختی صدا بیزاری (میسوفونیا) در دانشجویان؛ نقش عاملی اضطراب و افسردگی. نشریه رویکردی نو در علوم تربیتی. زمستان 1401، دوره 4، شماره 14. صفحات : از 54 تا 59.