ما بارها استرس رو تجربه کردیم. ولی تشخیصش بین احساسهای مختلف سخته. چون مرز بین استرس، اضطراب و ترس، خیلی باریکه.
تعریف درست استرس
وقتی نمیتونیم با یه موقعیت تهدید آمیز روبهرو بشیم، استرس میگیریم. مثلا وقتی ماشین جلویی یهو ترمز میکنه، دچار استرس میشیم.
ما بارها استرس رو تجربه کردیم. ولی تشخیصش بین احساسهای مختلف سخته. چون یه دستش دور گردن اضطرابه و یه دستش تو دست ترس.
برای اینکه بتونیم تشخیص بدیم دچار استرس شدیم یا اضطراب، لازمه بدونیم دقیقا چه تفاوتی دارن.
تفاوت استرس و اضطراب
استرس معمولا تو یه موقعیت خاص میاد وسط. مثلاً وقتی که باید تو صف صندوق فروشگاه، منتظر باشیم تا خریدمون رو تحویل بگیریم. اما اضطراب به نگرانیهای طولانیتر مربوط میشه و معمولا مربوط به اتفاقات آینده ست.
مثل این: “آیا میتونم شغلی که میخوام رو به دست بیارم؟
چرخه استرس
استرس سه مرحله داره:
1. موقعیت پر استرس: مثلاً دیر رسیدن به محل کار.
2. افکار و باورهای ما: ممکنه بگیم “ای وای، همه فکر میکنن من بیمسئولیت هستم.”
3. احساس استرس: این افکار باعث میشن که احساس فشار و استرس کنیم.
چطور میتونیم با استرس کنار بیایم؟
تغییر محیط
مثلاً اگه ترافیک و تاخیر مشکلساز شده، زودتر از خونه بیرون بریم. با این کار، در واقع از تکرار شرایط تهدیدآمیز جلوگیری کردیم.
تغییر افکار
سعی کنیم مسائل رو از زاویه دیگهای ببینیم . مثلاً به جای اینکه بگیم “من نمیتونم این کار رو انجام بدم”، بگیم “این یه چالش جدیده و من از پسش برمیام.” با این کار، در واقع از واکنش منفی به تهدید، جلوگیری کردیم.
یادگیری تکنیکهایی برای مدیریت استرس
استفاده از روشهایی مثل ریلکسین و مدیتیشن خیلی به کنترل استرس کمک میکنه. با این تکنیکها، در واقع شرایط تهدیدآمیز رو مدیریت کردیم.
هیچ کس زندگی بدون استرس نداره و حتی مقداری استرس لازمه، تا ما رو برای مقابله با تهدید فعال کنه. و البته به چالش بکشه. اما اگه استرس بیش از حد بشه، میتونه زندگی روزمره ما رو هم سخت کنه. پس مهمه که بتونیم باهاش کنار بیایم و تعادل رو پیدا کنیم.